قاصدک
سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 8:59 ::  نويسنده : الهام

غروبم مرگ رو دوشم طلوعم کن تو میتونی

تمومم سایه می پوشم شروعم کن تو میتونی


شدم خورشید غرق خون میون مغرب دریا

منو با چشمای بازت ببر تا مشرق رویا

دلم با هرتپش با هر شکستن داره میفهمه

که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بی رحمه

چه راههایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست

خلاصم کن از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست

تو خوب سوختن رو میشناسی سکوتو از اونم بهتر

من آتیشم یه کاری کن نمونم زیر خاکستر

میخوام مثل همون روزا که بارون بود و ابریشم

دوباره تو حریر تو مثل چشمات ابریشم

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 8:58 ::  نويسنده : الهام
هیچ گاه کسی را دوست نداشته باش

 

چون دوست داشتن اسارت است و

اسارت انسان را به جنون می کشاند

هر گاه کسی را دوست داشتی رهایش کن

اگر به سویت باز نگشت بدان که از اول هم مال تو نبوده است

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 8:57 ::  نويسنده : الهام
غرور بخصوص غرور کاذب رو از خودش دور می کنه   چون در مواقع کم بینی و حقارت است که مسبب غرور کاذب می شود

 

هیچ کاری را بدون فکر انجام نده بعضی اوقات لازم است بین احساس و عقلت تعادل برقرار کنی

سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 8:57 ::  نويسنده : الهام
تلاش و پشتکار لازمه ی یک زندگی ایده آل است ولی حد وحدود کار وبرقراری تعادل بین زندگی کاری وزندگی شخصی در حیطه قدرت شماست پس از آن غافل نشوید
سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 8:55 ::  نويسنده : الهام

در ذهن هر وجودی گل رزی نهفته در بدو تولد ویژگی های خداگونه ای در هر یک از ما به ودیعه گذاشته شده که در میان خارهای نواقص  و کاستی هایمان  رشد میکنند  بسیاری از ما وقتی به خودمان می نگریم فقط خارهاو کاستب هارا می بینیم

دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 12:54 ::  نويسنده : الهام

  به طلوع که می اندیشم غروب دلگیر دل هایمان را تداعی می کند به آغاز که می اندیشم پایان ناخوش خوشی هایمان را یاد آور می شود به بهار که می اندیشم خزان غم زده ی جدایی را می بینم به صبح که می اندیشم شب تاریک و بی ...

اندیشه های من

دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 12:48 ::  نويسنده : الهام

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید : چرا مرا دوست داری ؟ چرا عاشقم هستی ؟

 

پسر گفت : نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم

 

دختر گفت : وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی ؟!!!!

 

پسر گفت : واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم

 

دختر گفت : اثبات؟!!!! نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم . شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد اما تو نمی توانی این کار را بکنی !!!!

 

پسر گفت : خوب ... من تو رو دوست دارم چون زیبا هستی

چون صدای تو گیراست

چون جذاب و دوست داشتنی هستی

چون باملاحظه و بافکر هستی

چون به من توجه و محبت می کنی

تو را به خاطر لبخندت دوست دارم

به خاطر تمامی حرکاتت دوست دارم

 

دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد

 

چند روز بعد دختر تصادف کرد و به کما رفت

 

پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت

 

نامه بدین شرح بود :

عزیز دلم !!!تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم ..... اکنون دیگر حرف نمی زنی پس نمی توانم دوستت داشته باشم

دوستت دارم چون به من توجه و محبت می کنی ...... چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی نمی توانم دوستت داشته باشم

تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم ..... آیا اکنون می توانی بخندی ؟ می توانی هیچ حرکتی بکنی ؟ ...... پس دوستت ندارم

اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد در زمان هایی مثل الان هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم

آیا عشق واقعا به دلیل نیاز داره؟ نه ومن هنوز دوستت دارم.عاشقت هستم 

چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 9:40 ::  نويسنده : الهام
زن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می‌راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: “یواشتر برو من می‌ترسم” مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: “خواهش می‌کنم، من خیلی میترسم.” مردجوان: “خوب، اما اول باید بگی دوستم داری!” زن جوان: “دوستت دارم، حالا میشه یواشتر برونی؟” مرد جوان: “مرا محکم بگیر” زن جوان: “خوب، حالا میشه یواشتر؟” مرد جوان: “باشه، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، آخه نمی‌تونم راحت برونم، اذیتم می‌کنه.”

 

روز بعد روزنامه‌ها نوشتند برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید. در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت.

مرد از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند و این است عشق واقعی!

سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 13:0 ::  نويسنده : الهام

  تو آیا دیده ای وقتی خطائی می کنی اما، ته قلبت پشیمانیو می خواهی از آن راهی که رفتی ، باز گردی نمی دانی که در را بسته او یا نه؟یکی با اولین کوبه، به در ، آهسته می گوید: بیا ای رفته، صد ب ...

سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 12:59 ::  نويسنده : الهام

 مانده ام بر سر دو راهی دو راهی ای که تو آن را ساختی مانده ام اینجا... کدام راه را بروم....؟ یک راه بی تو رفتن ... بی تو بودن... بی تو مردن... یک راه دیگر بی تو نرفتن... با تو ...

سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 8:12 ::  نويسنده : الهام

پدیده ای که می تواند شما را زمین گیر کند و شکست دهد چیزی نیست جز نیروی توجه و قدرت خود شما قوی تر از شما در این دنیا برای ترساندن و ناامید کردن و فلج ساختن شما هیچ موجودی وجود ندارد

دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 16:9 ::  نويسنده : الهام
 
هیچ گاه کسی را دوست نداشته باش

 

چون دوست داشتن اسارت است و

اسارت انسان را به جنون می کشاند

هر گاه کسی را دوست داشتی رهایش کن

اگر به سویت باز نگشت بدان که از اول هم مال تو نبوده است

 

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کفش دوزک و آدرس lovegirl90.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 52
بازدید کل : 28999
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 55
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


كد ماوس

1

2
دریافت کد جملات شریعتی
3